روزی که این موجودات به خشکی کوچ کردند ، هنوز آب دریا در بدنشان باقی بود
.
همه می دانیم که از سویی خاک به طور طبیعی قادر نیست که نمک قابل توجهی پدید
آورد . از سوی دیگر ، نمک در آب حل می شود و از اینرو زمینهای خشک ، بیشتر نمک خود
را با آب باران ، به رودخانه ها و اقیانوسها می سپارند . بنابراین ، گیاهانی که در
اینگونه زمینها می رویند به حد کافی نمکدار نیستند . پس اگر حیوانی بخواهد از
گیاهان تغذیه کند ، ناچار است که نمک بدن خود را از جای دیگر بگیرد .
اکنون
ببینیم چرا بدن به این همه نمک نیازمند است ؟
بدن هر روز مقداری از آب خود را
همراه با نمک از دست می دهد . از طرفی غذای گیاهی هم که قادر نیست نمک از دست رفته
را جبران کند ، پس باید از جای دیگر نمک بدن را تامین کند .
اما حیواناتی که از
حیوانات دیگر تغذیه می کنند هرگز به نمک اضافی نیاز ندارند . آنها نمک لازم را از
طریق طعمه خود بدست می آورند .
این مطلب درباره انسان نیز صحیح است ، زیرا برای
مثال ( اسکیموها ) که گوشت زیاد می خورند ، بسیار کم به نمک نیاز پیدا می کنند .
اما برعکس مردمی که دور از دریا زندگی می کنند ، مجبورند مقدار بیشتری نمک بکار
برند .
نمک از روزگاران قدیم پیوسته مورد توجه و اهمیت بشر بوده است . در مکزیک
، مردم خدایی به نام خدای نمک داشتند . در اروپا به افرادی که برای تهیه نمک کار می
کردند اجرت بیشتری می دادند . امروزه نیز در زبان انگلیسی ، برای دستمزد و حقوق ،
واژه ای بکار می رود که از کلمه لاتینی ( نمک ) گرفته شده است . این واژه ( سلری )
است .
نمک بیشتر در پوست بدن اندوخته می شود . اگر شخصی غذای بدون نمک بخورد به
تدریج نمک از خونش کم می شود . آنگاه پوست باید ذخیره خود را بکار اندازد و آنرا به
خون برساند .
اینگونه تخلیه نمک از پوست ، برای برخی بیماریهای پوستی مفید است .
از اینرو می بینیم که برای برخی بیماریها ، غذای بی نمک تجویز می شود .
قسمت
عمده نمک بدن بوسیله فعالیت ( کلیه ) ها از بین می رود . حال اگر کلیه ها بیمار
شوند ، انسان باید غذای کم نمک بخورد ، تا فعالیت آنها را کم کند و از خستگیشان
بکاهد .