هنرآموز

هنرآموز

محمدهادی میرزایی || هنرستانی بودن افتخار من است
هنرآموز

هنرآموز

محمدهادی میرزایی || هنرستانی بودن افتخار من است

چرا کارمندان مطالعه نمی کنند؟

این مقاله موضوع مطالعه کارمندان در محل کار را مورد بررسی قرار می دهد و دلایل عدم مطالعه کارکنان را در سه بعد عوامل فرهنگی و اجتماعی، عوامل مربوط به کارکنان وعوامل مربوط به مدیران و رؤسا تشریح می کند.

1-مقدمه

امروزه بسیار می شنویم و می خوانیم که سرانه مطالعه در ایران پایین تر ازکشورهای دیگر است و فرهنگ مطالعه در بین مردم همه گیر نشده است و مطالعه به صورتعادت روزمره در کنار فعالیت هایی که معمولاً مردم در طول یک شبانه روز انجام میدهند در نیامده است و یا به قولی مطالعه در سبد امور روزمره خانواده ها قرار نگرفتهاست.

دانشمندان تعلیم و تربیت معتقدند مطالعه و کتابخوانی باید از همان اوان کودکی درخانواده و مدرسه در وجود کودکان نهادینه شود، آنها با روش های مطالعه آشنا و بهمنابع خواندنی مختلفی مجلات، کتابها، مقالات و ... به آسانی دسترسی داشته باشند وبا مشاهده مطالعه روزانه پدر و مادر آنان نیز به این امر ترغیب شوند. به طور کلی میتوان گفت اگر محیط خانه غنی باشد (از نظر متن هایی برای مطالعه)، کودک خود به خودبه سمت مطالعه می رود همچنان که اگر کودک در محیط خانه با ادوات موسیقی سروکارداشته باشد احتمال این که به سمت موسیقی گرایش پیدا کند زیاد است. با این مقدمهوارد این بحث می شویم که «چرا کارمندان مطالعه نمی کنند؟


2-دلایل عدم مطالعه کارکنان

کارکنان سازمانها همان انسانهایی هستند که در اجتماع پرورش یافته و بعد واردسازمان شده اند. عادت ها و تربیت دوران کودکی و جوانی آنها در شکل گیری شخصیت  امروزی آنان بسیار تأثیرگذار بوده است. مسلماً  سازمان ها نمی توانند با برگزاریچند کلاس آموزشی یا پند و اندرز و صدور بخشنامه در تغییر شخصیت آنان تأثیر چندانیداشته باشند.

به نظر می رسد می توان دلایل عدم مطالعه کارکنان را با عناوین زیر بررسینمود:

عوامل فرهنگی و اجتماعی

عوامل مربوط به کارکنان

عوامل مربوط به مدیران و رؤسا


2-1عوامل فرهنگی و اجتماعی

همانطور که در مقدمه اشاره شد محیط غنی خانواده می تواند در شکل گیری عادتمطالعه در کودکان تأثیر بسیار مهمی داشته باشد و کودک با مشاهده منابع چاپی وغیرچاپی پیرامون خود و مشاهده مطالعه منظم والدین به این امر تشویق می شود و ازهمان ابتدای زندگی عادت می کند همانطور که در روز غذا می خورد، بازی می کند، مدرسهمی رود، تفریح می کند، مطالعه هم داشته باشد. مدارس هم می توانند مشوق این امرباشند و با در دسترس قرار دادن کتابهای مفید و مناسب سن و سال کودکان و برگزاریجلسات کتابخوانی، مسابقات و اهداء جوایز، کودکان را به مطالعه تشویق نمایند و محیطیفراهم کنند که کودکان، معلمین و مدیران خود را در حال مطالعه مشاهده نمایند و ازآنان الگو بگیرند.

متأسفانه موارد فوق در خانواده ها و مدارس کمتر مشاهده می شود. در خانواده هاممکن است انواع اسباب بازی و بازی های کامپیوتری به وفور وجود داشته باشد اما کتاب،مقاله و روزنامه دیده نشود و یا کودکان، پدر و مادر خود را اصلاً در حال مطالعهنبینند بلکه پدر و مادر بیشتر سرگرم تماشای تلویزیون و میهمانی و ... باشند. درمدرسه هم مطالعه صرفاً به حفظ کردن مطالب کتابها و دادن امتحان منحصر می شود و دانشآموزان، معلمین و مدیران خود را در حال مطالعه ندیده و کتابخانه جای متروکه ایمحسوب می شود.

معمولاً قسمت اعظم مطالعه مردان در منازل حول سیاست، ورزش، حوادث و یا استفادهاز روزنامه ها و هفته نامه ها صورت می گیرد که در شکل گیری هویت علمی و کاری آناناثر بخش نیست و اصولاً کمتر مشاهده می شود کتاب های علمی و تخصصی در منزل مطالعه  شوند. البته بعضاً  مشاهده می شود که زنان خانه دار در مقابل مطالعه مردان در منزلحساسیت و مقاومت نشان می دهند و به اصطلاح روزنامه یا کتاب را «هووی» خود میپندارند و از مطالعه مردان در خانه ناراضی هستند و خود نیز اصلاً  مطالعه نمی کنند. شاید به همین دلیل باشد که عده ای معتقدند اطلاعات عمومی، اجتماعی و جغرافیایی زنانبسیار پایین تر از مردان است (البته در این مورد تحقیق معتبری صورت نپذیرفتهاست).


2-2عوامل مربوط به کارکنان

سازمان ها نمونه کوچکی از جوامع به شمار می روند. در سازمان ها نیز همانند سایربخش های جامعه، فرهنگ مطالعه جا نیفتاده است و مثلاً  اگر همکاری، همکار دیگر را درکتابخانه و یا پشت میز خود در حال مطالعه ببیند، فکر می کند که وی دارد از کار فرارمی کند و یا اتلاف وقت می نماید و اصولاً صحنه کتاب خواندن پرسنل در سازمان صحنهجالبی نیست و کمتر مشاهده می شود که فرد کتابی را خوانده و به دیگر همکاران توصیهنماید.

اصولاً  کارکنان سازمان ها انگیزه ای برای مطالعه ندارند چون نمی توانند ارتباطمعناداری بین فعالیت های اداری و مطالعه تخصصی بیابند. یعنی امور در سازمان به صورتسنتی و عادت انجام می پذیرد نه به صورت علمی. روانشناسان اعتقاد دارند برای این کهرفتاری بروز نماید باید حتماً  نیازی در فرد ایجاد شده باشد. تا کارکنان احساس نیازبه داشتن مطالب علمی جدید در خود حس نکنند و با همین میزان دانش و اطلاعات فعلیبتوانند امور اداری روزمره را انجام دهند، فرهنگ مطالعه شکل نمی گیرد.

در برخی سازمان ها چنان امور اداری فراوان و تعداد پرسنل کم است، که کارکنانفرصت مطالعه ندارند و تا پایان وقت اداری زیر بار خروارها پروژه و نامه  اداری،جلسات ومراجعه ارباب رجوع گم می شوند و با تن و روحی آزرده و خسته به خانه می روند. در چنین فضایی بحث از مطالعه علمی معنا ندارد.

اصولاً در سازمان های دولتی بین آنان که می دانند و آنان که نمی دانند تفاوتیقائل نمی شوند و کارکنانی که اهل مطالعه و تفکر و نگارش هستند مورد تشویق قرارنگرفته و معمولاً  در انزوای اداری قرار می گیرند.

تفاوت فاحش حقوق و پاداش بین رؤسا و کارمندان و کارشناسان باعث می شود کهانگیزه مطالعه و دانش افزایی کم شده و انگیزه پست یابی تقویت شود زیرا تجربه اداریثابت کرده است که علم و دانش، پول و امکانات نمی آورد اما پست، هم پول و هم امکاناتمی آورد. مشاهده می شود که بین احراز پست های مدیریتی و میزان علم و سود پرسنلرابطه مستقیمی وجود ندارد. در موقع دادن پست های سازمانی معمولاً  فاکتور پژوهش وعلم و دانش در رتبه های آخر قرار می گیرد و در نتیجه نظام شایسته سالاری بی معنا میشود.


2-3عوامل مربوط به رؤسای سازمانها

ضرب المثل معروفی می گوید: «مردان مطالعه مناسب قدرت نیستند و مردان قدرت وقتمطالعه ندارند
معمولاً روسا در ادارات باید همان نقش پدر و مادر در خانواده ومربیان در مدارس را ایفا کنند، یعنی الگویی باشند برای مطالعه همکاران. ایشان میبایست بیشتر مطالعه کنند و در کتابخانه سازمان به طور منظم دیده شوند و همکاران رابه مطالعه تشویق نمایند. اما برعکس رؤسا معمولاً  خود را بالاتر از آن می پندارندکه نیاز به مطالعه داشته باشند و اغلب خود را کامل می دانند، در مقامی بالا که اموررا سرپرستی می کنند. البته بعضی اوقات کمبود وقت را بهانه می کنند و تعدد جلساتاداری بی نتیجه نیز روح و جسم آنان را خسته می کند.

عده ای از رؤسا مطالعه را اتلاف وقت اداری می دانند و نه تنها خود مطالعه نمیکنند، بلکه با مطالعه کارکنان نیز به مخالفت می پردازند.

تعدادی از رؤسا چون بین مطالعه و کیفیت انجام امور اداری ارتباطی نمی بینند،کارکنان زیرمجموعه خود را به مطالعه تشویق نمی کنند و از انجام یک کار اداری سادهکه به سرعت توسط یک کارمند صورت پذیرد، بیشتر خوشحال می شوند تا پژوهش و یا نوشتنیک متن علمی توسط کارمند؛ یعنی رؤسا به فکر انجام امور اداری روزمره هستند نه رشد وتعالی کارکنان و انجام علمی امور اداری.

گاهی برخی از رؤسا فاقد پژوهش، مقاله، کار علمی، تدریس و مشاوره و ... هستند(امور اداری که صد در صد نیاز به مطالعه دارد). اما امور اداری فراوانی از جملهجلسات اداری، بخشنامه خوانی، تنظیم گزارش  اداری و ... دارند (اموری که ظاهراً  نیازی به مطالعه علمی ندارد). پس از چنین رؤسایی نمی توان انتظار داشت که زیرمجموعهرا تشویق به مطالعه نمایند زیرا در خود نیازی به مطالعه حس نمی کنند.

تا موقعی که رئیس دستور بدهد و انتظار اطاعت مطلق داشته باشد، دیگر نیازی بهمطالعه کردن نمی بیند زیرا نیازی به بحث علمی و جا انداختن روش علمی کار برایزیردست نمی بیند و تا وقتی که مدل مدیریت آمرانه و دستوری حکمفرماست، رئیس خود رادر تهدید چالش علمی با پرسنل نمی بیند که بخواهد اطلاعات علمی خود را افزایش دهدزیرا دستوراتش چه درست باشد و چه غلط باید اطاعت شود. پس مطالعه جایی در کار اوندارد.

تنها در مدل مدیریت مشارکتی است که رئیس و کارمند نیاز به مطالعه فراوان دارندزیرا تصمیم گیری جمعی و طی جلسات گروهی اتخاذ می شوند و برای نظرات همه احترام قائلبوده، از افکار جدید و نو استقبال می شود.

در پایان، خاطرنشان می سازد که ابتدا باید نیاز به مطالعه در رؤسا و کارکنانایجاد شود، سپس روش های مطالعه بررسی شده و برنامه های منظمی برای اعضای سازمانتدوین گردد و این امر مستلزم همکاری نزدیک خانه، مدرسه، رسانه های جمعی و سازمانهاست.



منبع :روزنامه همشهری