مینو شقاقی-اهل زنجانم ، اما زندگیم به گونه ای رقم خورد که مجبور به ترک زادگاه هم شدم. " سال های دور از خانه " را پشت سرگذاشتم تا این که چندی پیش سفری به زنجان کردم. علاقمند به تکرار خاطرات گذشته بودم و دیدن شهر. |
سفرنامه یک زنجانی چاپ شده در روزنامه همشهری زنجان
میدانستم که هر چند گاهی ، ریزگردی سایه بر شهر میافکند، اما آسمان صاف بود و خبری ار ریز گرد نبود! هوا به شکل تهوع آوری مشامم را می آزرد. از دوستان و آشنایان پرس و جو کردم که : داستان این بو چیست؟ آیا عیب و نقصان از مشامّه من است؟ پاسخ شنیدم که : نه خیر عیب از حضور کارخانهی سرب و روی است و داستانش طولانی تر از "هزار و یک شب" است! داستان بیماری های صعب العلاج، داستان مسمومیت های ناشی از سرب،داستان آلودگی آبهای آشامیدنی، داستان سبزیجات و میوه جات آلوده، داستان کُندی و یا عقب ماندگی هوشی کودکان و ...